خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

نذری

پنجشنبه, ۸ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۵۲ ب.ظ
مامانمون یه نذری داشت که امروز باید غذا درست میکرد و پخش میکرد به سلامتی غذا درست شد و بسته بندی شد و رفتیم پخش کردیم من که اصلا از رفتن در خونه همسایه ها خوشم نمیومد ولی مجبور شدم برم دیگه قدیما تو فیلما میذاشت دختره نذری میبرد دم در خونه همسایه، بعد پسر همسایه میومد درو باز میکرد و بعدم... ما شانسم نداشتیم در هر خونه ای رو زدیم مادر خونه میومد دم در بعد هی میگن چرا دخترا عروس نمیشن یادم اومد بچه که بودم مامانم شبای جمعه حلوا درست میکرد من میبردم پخش میکردم خیلیم اصرار داشتم!!!! آخه این همسایه بقلیمون یه پسر داشت همسن من بود (یعنی هنوزم هست)... بچه بودیم دیگه   /./././././././././././ به دلیل درخواستهای فراوان لینک کردم دیگه همه تونو حالا اگه کسی از قلم افتاده بگه خودش همینا که اسم و آدرساشون این آخریا زیاد بود و گذاشتم دیگه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۰۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.