خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

چیزایی که میخوام ولی...؟؟!!

شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۰، ۰۵:۱۴ ب.ظ
دلم واسه دویدنا و دوچرخه سواریای زمان بچگیم تنگ شده واسه حتی پیاده رویای همین چند ساله اخیر دلم میخواد برم یه جایی دور از این شهر و شلوغیاش بین تپه های سبز و گاهی خشک بدوم و تا دلم میخواد داد بزنم اینقدر سر و صدا کنم که مث اون موقع ها صدام بگیره مث صدای جوجه کلاغا!! اینقدر ورجه وورجه کنم که وقتی میرسم خونه از خستگی خوابم ببره بعد خوابای خوب ببینم دلم خوابای خوب میخواد دلم خواب میخواد...خواب واقعی دلم میخواست روزایی که هوا خوبه بدون هیچ ترس و ناراحتی و فکر و خیال برم بیرون راه برم دوست داشتم حداقل این شوق هنوز تو وجودم بود دلم میخواست یه هم پا داشتم و تو همه اینا بی دغدغه باهاش شریک بودم دلم میخواست همه چی مث اون موقع ها که از خیلی چیزا بی خبر بودم عالی بود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۱۰
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.