خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
یه دوست خانوادگی قدیمی داریم.... سالهاست که با هم دوستیم از قبل از تولد ما بچه ها ... یه دختر دارن که ازدواج کرده. مامانش میگفت این دختر خواستگار زیاد داشت به خاطر اینکه پدر و پدر بزرگش تو اون منطقه آدمای سرشناسی بودن اما تنها خواستگاری که اجازه دادن پا تو خونه شون بذاره همین همسر فعلیشه دلیلشم این بود که پدرش اجازه نمیداد هر کی زنگ میزنه پا تو خونه شون بذاره اول از طرف می پرسید چقدر خانواده ما رو میشناسین؟؟ چقدر از دخترم شناخت دارین؟؟ اصلا دیدینش تا حالا؟؟ و اگه طرف میگفت از این و اون شنیدم و شماره گرفتم قبول نمیکرد میگفت اگه واقعا میخواین بیاین باید یه تحقیق اولیه انجام داده باشین و ببینین واقعا خانواده و دختر ما همونی هست که شما میخواین یا نه ؟؟؟ اگه میگفتن میخوایم بیایم دخترتونو ببینیم میگفت دختر من جنس تو مغازه نیست که شما بیاین ببینین و انتخاب کنینش.یه انسانه که حق انتخاب داره... و خلاصه تا از طرف مطمئن نمیشد اجازه نمیداد کسی بیاد میگفت کسی حق نداره به بهانه خواستگاری بیاد تو این خونه و زل بزنه به دختر و خونه و زندگی بعد بره و به هر دلیلی برنگرده یا حتی بعد از چند جلسه تازه بفهمه که ما بهم نمیخوریم اینجوری روحیه دختر من خراب میشه خونه آدم حرمت داره نباید به این بهانه ها هرکسی پاش تو خونه باز بشه و از خیلی مسائل بپرسه و سر دربیاره این آقا اصلا آدم دیکتاتور و سخت گیری نیست اتفاقا خیلی روشن و باز فکر میکنه و من تو موقعیتای دیگه هم دیدم چه جوریه و دخترشم کاملا راضی بود از این وضع در عین حال همیشه هم با دخترش صحبت میکرد و میگفت اگه کسی هست که خودت موافقی بگو دخترشم خیلی باهاش راحت بود و حرفشو میزد به دخترش نمیگفت تو نمیفهمی و جوونی و سنت کمه همین که من میگم راه درسته خیلی منطقی و راحت بهش میگفت راه اینه، چاهم اینه اگه از این راه بری این میشه و از اون راه بری اون میشه... میتونی خودت انتخاب کنی اما مسئولیت انتخابت با خودته و هر عواقبی داشته باشه خودت باید حلش کنی ضمن اینکه در این خونه همیشه به روی تو بازه من که خیلی قبولش دارم از این لحاظ چون هیچ وقت اجازه نداد کسی باعث آزار دخترش بشه و توهینی خواسته یا ناخواسته بکنه و مهم تر اینکه اعتماد به نفس دخترشو خیلی بالا برد شوهر دخترشم از تو همون محله و منطقه خودشون بودن و شناخت زیادی از هم داشتن و اون پسر خودش همسرشو انتخاب کرد و مامانشو در خونه این و اون نفرستاد تا واسش دختر انتخاب کنن!!! و خلاصه همه جوره تایید شده بود و بعد از اون هم چون هم پسر خودش انتخاب کرده بود (نه مث خیلیا مادر و خواهرش) و قدم اول و خودش برداشته بود و دخترشم راضی بود و با معیارای دخترش (نه الزاما خودش) برسی شده بود جواب دادن و الان بعد از سالها دخترش از همسرش خیلی راضیه و زندگی خوبی دارن.شوهرشم واقعا آدم خوبیه چی میشد اگه همه پدر مادرایی که دختر دارن همینجوری فکر میکردن ؟؟؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۲۲
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.