خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

زبان سرخ

پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۳۱ ق.ظ
کوچیکتر که بودم مامانم بهم میگفت: هر صبح که آدم از خواب پا میشه تمام اعضا و جوارح به زبون التماس میکنن که امروز و تا شب خودتو حفظ کن و بیخودی حرکت نکن که ما رو بر باد ندی زبون تند و تیزی داشتم هنوزم .... البته حالا دیگه خانوم شدم بیشتر کنترلش میکنم اما معنی این حرفشو این روزا خیلی بیشتر متوجه میشم خدایا زمانی که این زبون قراره بی موقع باز بشه خودت در جا ساکتش کن لطفا ◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼►◄☼► اینم یه پیامک که دوستم رویا چند دقیقه پیش زد به مناسبت این بارون قشنگی که از دیشب تا همین الان داره میباره باران می بارد به حرمت کداممان ؟ نمیدانم! من همینقدر میدانم باران صدای پای اجابت است و خدا با همه ی جبروتش دارد ناز میخرد نیاز کن!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۱۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.