خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دعا

يكشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۲۳ ق.ظ
ظهر بود ولی هنوز سر کلاس بود.... گفت تازه اذان دادن(یا تازه تموم شده) صدای موذن زاده ی اردبیلی بود که خیلی دوست داشت گفت به بچه ها گفتم : بقیه ی درس و بعد از اذان ادامه میدم... وقتی اذان میگن دعاها مستجاب میشه.لطفا واسه منم دعا کنین که کارم درست بشه گفت جات خالیه ببینی چه جوری همه شون یواشکی دستاشونو گرفتن زیر میز و دارن دعا میکنن با دیدن این صحنه اشک تو چشاش جمع شده بود میگفت این بچه ها دلشون پاکه دعاشون در حق ما میگیره  حالا هر روز ظهر که صدای اذان میاد مخصوصا اگه از همون موذن باشه فکر میکنم به اون بچه ها معلمشونو خیلی دوست داشتن که واسش دعا میکردن دعاشون گرفت؟؟؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۲۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.