تجربه
پنجشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۰، ۰۹:۱۱ ب.ظ
این روزای آخر سال خیلی بیشتر به گذشتم فکر میکنم
البته نه گذشته ی دور به همین یکی دو سال اخیر مخصوصا همین سالی که پیمونش داره پر میشه
درست از سال پیش موقع سال تحویل....آرزوهام برای امسال چی بودن؟
چقدرش برآورده شدن؟
از این همه اتفاقای بدی که افتاد اصلا درس گرفتم ؟؟یا فقط غصه شو خوردم و افسوس و حسرت
چقدر از اتفاقای خوبش شکرگذار بودم؟؟؟
اما یه چیز و خیلی خوب فهمیدم:
وقتی
یه کاری رو میخوای انجام بدی اگه از همون قدمهای اول تو کارت نه اومد
...یه بار...دوبار....نهایتا سه بار... دیگه بذارش کنار چون پایان خوشی
نخواهد داشت
اینو خودم کاملا تجربش کردم و بعدها تو صحبتای یه ادم معتبر شنیدم
توضیحش
راجع به این بود که وقتی میخوایم کاری رو حتی با قصد خیر شروع کنیم،از کجا
بفهمیم این صلاح است انجام بشه یا نه؟ یعنی چقدر روش پافشاری کنیم؟از
طرفیم مساله ی امیدواری به نتیجه و پشتکار مطرحه!
و جواب این بود که وقتی کاری رو شروع کردین و از همون لحظه اول توش نه اومد ادامش ندید چون به صلاح نیست
حقیقتش امسال تلخ ترین سال زندگیم و تجربه کردم.اینقدر تلخ که هنوز مزش زیر زبونمه
یه سال پر از علامت سوال و تعجب بود.........................
هرچند خیلی برام تجربه و درس داشت که تا عمر دارم فکر نمیکنم یادم بره اما این تجارب بی نهایت برام گرون تموم شدن
ولی در نهایت:
رشته ای بر گردنم افکنده دوست/میکشد هرجا که خاطرخواه اوست
پس شکر
۹۰/۱۲/۲۵