خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

قَر و قاطی

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۵۸ ب.ظ
وقتایی که از کم تا بسیار زیاد قاطی میکنم و دیگه خون به مغزم نمیرسه میگم: خدایا میخوام میخوام میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!! همونی که خودم میخوام فقط!! مدتی که میگذره و باز خون درون مویرگهای مغزم به جریان میافته میگم: خدایا خودت که بهتر میدونی،اون موقع که هی زار میزنم و میگم فقط همون که میخوام و بده، آب روغن قاطی کردم لطفا اون موقع ها نه به اشکام نگاه کن نه به زار و زِرمه هام توجه کن.تو هرکار صلاح میدونی همون کارو بکن و متاسفم که دوسوم ماه رو سیاهم یک سوم باقی هم در شک و تردید!!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۱۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.