خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

امید

شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۱، ۰۳:۱۵ ب.ظ
آرزوهام شاید بزرگ بودن اما به نظر خودم دست نیافتنی نبودن ولی خب....نشد که بشه حالا دیگه آرزوهامو کوچیک کردم خیلی کوچیک اونقدر که مطمئنم خیلی زود به زود میرسم بهشون کوچیک به اندازه ی بذرای سبزی که میکارم و انتظار میکشم سر از خاک بیارن بیرون اندازه ی همون چند وجب خاک شاید حتی دیگه نشه بهشون گفت آرزو اما پُرن از امید گاهی وقتا سرت که به آسمون میرسه یادت میره ریشت تو خاکه شاید واسه همین نرسیدم.........
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۲۶
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.