خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

گم شده ی حقیقی

دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۱، ۰۸:۲۷ ق.ظ
داشتم میگفتم دیگه مدتهاست احساس امنیت ندارم وقتی میرم بیرون هر روز خبرای تازه میشنوم از دخترا و زنایی که تو خیابون از دست یکی فرار کردن (خدا کنه همه بتونن فرار کنن) میگفت کار نیست!وقتی کار نیست جوونا پول میخوان دیگه چاره ای ندارن جز این کار(دزدی و ..) گفتم آره راست میگی کار نیست وقتی کار نباشه فقر میاد وقتی فقر باشه فساد زیاد میشه وقتی فساد زیاد شد دیگه هیچ کی امنیت جانی نداره اما چیزی که کمرنگ تر و بی اهمیت تر از همه چی شده ایمانه!! ایمان تسبیح دست گرفتن یا یه چشمی رو گرفتن نیست(البته ولنگ و واریم نباید باشه) ایمان اینه که تو همه جا خدا رو میبینی که داره نگات میکنه وقتی ایمان داری حاظری تو خیابونا راه بری و دست فروشی کنی اما تن کسیو اینجوری نمیلرزونی اگه واقعا باشه میدونی یه روزی باید جواب بدی!! هنوزم هستن ادمایی که با کمترینا دارن میسازن اما از حدود خدا تجاوز نمیکنن
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۲۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.