خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

آقای احمدی بزرگ!!

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ۰۴:۳۳ ب.ظ
چند شب پیش خواب حاج آقای احمدی رو دیدم (از اون حاج آقاها نه! حاجی بازاری) هیچ وقت تو واقعیت نشد ببینمش یا اون منو ببینه با چیزایی که ازش شنیده بودم فکر میکردم خیلیم از من خوشش نیاد یا حتی... چه میدونم؟؟!!! ولی ازش نمیترسیدم اتفاقا دوس داشتم منو ببینه اعتقادم این بود که فکرش راجع به من میتونست تغییر کنه!!! حالا رو چه حسابی خدا میدونه(خودمم یه چیزایی میدونم+اعتماد به نفس کاذب) اصلا حقیقتش نمیدونم چرا خوابشو دیدم چون اتفاقا روزایی بود که تو فکر خودش که اصلا نبودم به اطرافیانشم توجهی نداشتم خلاصه......خواب: من رفته بودم ... (شهرشون) یه مهمونی بزرگ برپا بود که ظاهرا به من خیلی مربوط بود و ..(از جزئیات که بگذریم) حاج آقای احمدی منو تو ماشین دید و یه نفر منو معرفی کرد و در کمال ناباوری در حالی که تو خواب خیلی استرس داشتم دیدم ایشون اینقدر از من خوشش اومد که ..... خیلی ذوق زده شده بود که من همونم که راجع بهش شنیده بود بعدم رفتیم مهمونی جاتون خالی بساط غذا بود حالا اون وسط نمیدونم بابا بزرگ خدا بیامرزم اونجا چیکار میکرد؟؟؟!!!! منم پریدم تو بغلشو بوسیدمش...چقدر دلم براش تنگ شده بود اونم خوشحال بود................. فقط میدونم قبل اون خواب خیلی بی قرار بودم و بعدش یهویی خیلی راحت شدم!!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۵
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.