خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

درد

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ
بعضی دردا هستن که اینقدر اینا رو سالهای سال با خودت کشیدی و تحمل کردی دیگه واسه همه عادی شده دیگه وقتی میگی ... درد میکنه   میگن: برو یه مسکن بخور!!! کلا همه بهش بی تفاوت میشن ..... خیلیم که بگی یا میگن داری خودتو لوس میکنی یا داری تلقین میکنی چیزی نیست................. اینجوری میشه که کم کم یاد میگیری دردات فقط و فقط مال خودته ولی وقت خنده و شادی باید همه رو قسمت کنی تازه همون موقع هم که درد داری نباید به روت بیاری و مثل روزای عادی بخندی و بخندونی گله ای نیست ولی وقتی یکی پیدا میشه که دردت براش مهم میشه باور نمیکنی تا میای باور کنی زمان گذشته و همه چیزو با خودش برده
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۱
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.