خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

توجیه

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۱۶ ق.ظ
وقتی با بابا حرف میزنم (کلا هرکی با بابام حرف میزنه) اینقدر توجیهات رنگ و وارنگ میاره تا حرفشو قبول کنی بالاخره قبول نکنی همینطور ادامه میده تا بالاخره بهت ثابت کنه حق با خودشه خب دیگه منم میدونم که تا یه جایی میتونم حرف بزنم و نظرمو بگم اما از یه جایی به بعد دیگه هیچ فایده ای نداره ساکت میشم و فقط گوش میدم بعدش تو خلوت خودم میگم خدایا خودت که میدونی......من فقط چشم امیدم به تویه نذار اتفاقی که فقط رو اعصاب و روانمه ولی اونا خوب میدونن چون درک نمیکن بیافته و مطمئنم که خدا با منه همونطوری که تا الان بوده ♥♥
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.