قدم
چهارشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۲۵ ب.ظ
شنبه بعد از استخر با سمیرا تو راهنمایی قرار داشتیم
کاردانی به کارشناسی دانشگاه علمی کاربردی قبول شده بود
دانشگاهشون اونجا بود .رفته بود واسه ثبت نام
چقدر کاغذ بازییییییییییی چقدر کند بود سرعتشون...چقد وقت مردمو گرفتنننننن
بعد از 5-6 دقیقه ای که رسیدم سمیرا گفت بیخیال بریم به کارمون برسیم ظهر بیایم اینجا خلوت تره
رفتیم دنبال یه خانوم دکتر تو بیمارستان امام رضا
از بس بهمون داغون آدرس دادن یه دور کامل بیمارستانو زدیم و از پا افتادیم ولی این خانوم دکترو آخرشم پیدا نکردیم!!
یه جا رفتیم میگفتن نمیشناسیم!
یکی میگفت تو درمانگاهه
یکی گفت بخش دیالیز دیدمش!!!!!؟؟؟؟
یکی گفت برین بخش قلب
یه نفر میگفت آقای دکتر به این اسم داریم اما خانوم نه!!!!
آخریم یه آدرسی بهمون داد که برگشتیم سر نقطه اولمون
خیییییییییلی خسته شدیم جفتمون دیگه پا واسه مون نموند.....آخرشم دست از پا درازتر رفتیم بیرون
رفتیم آلتون.....(فروشگاه)
فقط یه نفر از فروشنده ها وقتی رفتیم داخل گفت بفرمایید و یه نفرم از جاش بلند شد و اینو گفت
بقیه اصلا انگار نه انگار
به قول سمیرا اینا شکمشون سیره مشتریم براشون مهم نیست
هرچند کسی که همچین جایی مغازه داشته باشه بایدم اینجوری باشه دیگه!!
بعد باز ساعت1 رفتیم دانشگاه .خدارو شکر خلوت بود فقط نیم ساعت معطل شدیم
ولی خیلی راه رفتیمااااا پاهام تاول زد
۹۱/۰۶/۲۲