خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

برای الهام عزیزم

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۲۵ ب.ظ
امروز بین بچه ها جات خیلی خالی بود........ همه چاق شدن غیر از یه نفر البته! معصومه سر کار بود و امروزم خیلی سرش شلوغ بود نتونست بیاد سارا انتقالی گرفته رفته تهران درس میخونه اونم دیروز رفته بود تهران و خیلی ناراحت شد که دیر بهش خبر دادیم و نمیتونه بیاد طیبه گفت قوچانه سمانه هم که چهار روزه بچش به دنیا اومده و سختش بود بیاد اما گفت وضعیتم که رو به راه شد حتما دعوتتون میکنم بیاین خونم بچه ی ملیحه 7ماهه شده و خیلیم شیطونه همش تو بغل ماها بود فاطمه ، الناز، وجیهه که درگیر پایان نامه ی ارشدن مهناز و نرگسم که تو فکر جمع کردن منابع و درس و... ولی فقط فکرش خیلی خوش گذشت کلی جیغ و ویغ کردیم و چرت و پرت گفتیم و خندیدیم و واقعا جات خالی بود.....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۹
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.