خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

آروم باش

دوشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۰۰ ب.ظ
هرچی مینویسم تموم نمیشه سرم درد میکنه چشم پزشکی نرفتم هنوز فهیمه عصری نمیتونه بیاد کارشو ببره..... دوست مامان میاد .....حوصله ندارم خب...امان از این مامان که وقتی جوگیر میشه یه چیزایی میگه و قولایی میده که  آدمو میندازه تو درد سر!!! من کی همچین نذری کردم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط یه بار به شوخی یه تعارف زدیم...ای بابااااااااااااا اونم امشب...تو نور شب...با این چشای من....با این سردرد....هیچی دیگه باید لال شد :| رویا صبح تمام وقتمو گرفت مامان داشت یه نمازی واسه حاجات یادم میداد.... گفتم نمیخوام مامان جان اینا واسه ما نیست اگه میخواست جواب بده تا حالا داده بود.....ولی دریغ از ..... ما همون دعای معمولیمونو ترجیخ میدیم دیگه بدون زحمت و بدون چشمداشت....بیخیال...باز میخواست همینجور نصیحت کنه و بقبولونه که اشتباه میکنم اه بازم وقت گذشششششششششششششت
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۵
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.