خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

=======

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۲۶ ب.ظ
فردا دوتا کلاس برگزار میشه...7:30 صبح تا 1:30 و بعدشم شنبه.....بقیشم بعد عید سفارشام تموم شدن دیگه.....آخریاشو عصری میان میبرن بعد یه کوچولو واسه مامی و بعدم ...... هنوز کلی کارای خورده ریزه مونده ولی خب تموم میشه بزرگترینش تمیز کردن اتاق خودمه..................... همش منتظرم سرم خلوت شه تا بعضی کارا رو انجام بدم ولی تجربه ثابت کرده وقتی سرم خلوته حوصله هیچ کاریو ندارم! پس چنین انتظاری بیهوده است...باید انجامشون بدم برای رسیدن به بعضی مقاصد باید از بعضی راه ها گذشت بالاجبار چون نه هیچ راه دیگه ای داری و نه هیچ جایگزینی! وقتی میبینی مجبوری..........برو دیگه...راحتم برو
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۲۴
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.