خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

مطرب

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ
هر شب ساعتای 10 به بعد یه نوازنده ی دوره گرد میاد تو کوچه و میزنه و میخونه اول سلطان قلبها .... چقد غم داره تو صداش ولی دوس دارم بشینم پشت پنجره و گوش کنم به آوازش میگن مطربه... ماه رمضون بعد افطار.... میگن درست نیست.... میگن این نون ...... بعضیا (شاید یکی دو نفر) میان بیرون یه پولی بهش میدن بعضیام بهش میگن آهنگای اینجوری نخون لااقل.... ولی هیچ کس نمیره ازش بپرسه دردت چیه؟ چرا کارت اینه؟ زندگیت چه جوری میگذره؟ ...گفت خب حالا بدوننم مگه کاری از دستشون بر میاد براش؟؟؟؟ گفتم آره همونجور که واسه نور چشمیاشون به هزار و یک در میزنن تا یه کاری جور کنن واسه اینم میتونن شایدم نتونن همه (که خیلیا میتونن)ولی همین که بشینن پای درد دلش بازم خوبه آهای روزه گیره آهای نماز خونا آهای شیعه های علی(ع) آقامون علی(ع) مرامش این نبود که تو خونش لم بده و بهترین افطاریو بخوره و مطرب دوره گردی و که چاره ای نداره مذمت کنه! اگه بود حتما میرفت دستشو میگرفت اون دور میشد و من با این افکار آهنگشو زمزمه میکردم میرفت اما سوز صداش تو کوچه بود سلطان قلبم تو هستی تو هستی دروازه های دلم را شکستی.............
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۲۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.