خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

بختک

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۳۴ ق.ظ
اصولا مدتهاست که خواب راحت ندارم و مدام بیدار میشم....هر دفعه هم ساعتو نگاه میکنم ببینم چقدر دیگه باید تحمل کنم این عذاب خوابیدن و ؟؟ چیزی از خوابام یادم نمیمونه...شاید به خاطر همین بیدار شدنای زیادمه که خوابامو پاره پاره میکنه دیشب ساعت نزدیک 1 بود به نظرم یا شایدم دم صبح بود(از بس بیدار شدم یادم نمیاد این بار کدومش بود؟!) تو حالت خواب و بیداری قلت زدم به شونه ی چپم (همیشه موقع قلت زدن بیدارم) صدای جا به اشدنم رو تخت و شنیدم و بعد از چند لحظه دوباره همون صدا رو از پشت سرم شنیدم.انگار کسی پشت سرم خوابیده بود و اونم قلت زد!!! از ترس چشام باز شدن خواستم برگردم پشت سرم ولی نمیتونستم...انگار قدرتشو نداشتم! زمانی که داشتم میچرخیدم به نظرم یکیو پشت پنجره اتاقم میدیدم... هم ترسیده بودم و هم قدرت برگشتن و نداشتم...در همون حال سعی میکردم خودمو به خواب بزنم ولی نمیتونستم .... بالاخره برگشتم و دیدم هیچ کس نیست و دوباره خوابیدم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۰۵
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.