خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

خیال خام

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۵۶ ب.ظ
سمانه دیروز گفت باورت نمیشه دیروز داشتم تو خیالاتم با تو درد دل میکردم یهو به خودم اومدم دیدم دارم با خودم همینطور حرف میزنم و تصور میکنم تویی....با خودم گفتم اگه بهت بگم چه فکری میکنی؟؟ میگی دیوونه ام خندیدم و گفتم حالا چی میگفتی بهم؟؟  یادم اومد که همیشه با خودم درد دل میکنم ...تو خیالاتم دعوا میکنم حتی...گاهی گریه هم میکنم...گاهی سر درد میشم تا اینکه دیگه تموم میشه.... تموم که نمیشه مجبور میشم تمومش کنم بعد دیگه خالی میشم....بعدشم لازم نیس دردامو رو سر کسی آوار کنم...البته جز اینجا میخواستم بهش بگم باز تو یه مخاطب داشتی تو خیالاتت...من خودمم و خودم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۶
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.