زندگی معکوس
جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۳۵ ب.ظ
داره طلاق میگیره!!تازه یه ماهه که از عروسیشون میگذره!
یه ازدواج کاملا اشتباه که با بی عقلی کامل پدر و مادرش ادامه پیدا کرد ... از اولشم بد شروع شد
حالا یه دختر 19ساله ی مطلقه!!!!!!داره میمونه رو دستش تازه یادش اومده فامیل داره و بزرگتریم هست.....
خدا پدر و مادر بی عقل به کسی نده که نتیجش یه بچه ی سیاه بخته...
سمیرا
طفلیم سر همین بی فکری مامان باباش به این روز افتاد....2هفته تو عقد بودن
و بعد دنبال طلاق و بعد از 2سال تونستن طلاق بگیرن...حالا 5ساله که اسم
مطلقه روشه....یه اعصاب داغون ازش مونده و مشکلات دیگه.....
دختر
عموی بیچاره ی من...دلم براش میسوزه...البته فک میکنم چون انتخاب و اصرار
خودش بوده تا اینجا ادامه پیدا کرده......منتهی مامانش آبرو داری میکنه و
همه چی رو نمیگه!!
کلا خانواده ی شوهرش عوضین...گرچه مثل خیلیا اصلا به ظاهرشون نمیخوره !!!!! خدا لعنتشون کنه....
یه چیزو درک نمیکنم اصلا!! اینا فک نمیکنن یه روزی میمیرن؟؟؟؟؟؟
تو
مهمونی امروز ظهر دوتا بچه ی طلاق و دیدم...یه خواهر و برادر که خیلیم
خوشگل و خوش تیپن...چقدر بزرگ شده بودن...خیلی وقت بود ندیده
بودمشون...پسره 18 و دختره 17
مادرشون مثل
دسته ی گل بود..همه چی تموم بود..اون زمان دیپلم ریاضی داشت دادنش به یکی
که تا کلاس پنجم به زور خونده بود و معتاد بود....فقط چون پدر مادراشون با
هم دوست بودن و تشخیص دادن!!!!
خیلی خانوم
خوبی بود...شوهر عوضیش کارو به جایی رسوند که خانومه با بچه هاش فرار کرد و
رفت و تا چند وقتم پیداش نشد...بعدم طلاق غیابی...
پری روزم فاطمه از مادر شوهر خواهرش میگفت که زندگیشو جهنم کرده....
مشکل امروز آدما اینه که فکر نمیکنن یه روزی میمیرن و باید جواب پس بدن و قبل از مردنم البته باید همینجا تقاصشو بدن!!!!
باور کنین هر کاری بکنید همینجا سرتون میاد!!!!!!
خیلی به هم ریختم از دیشب....
۹۲/۰۸/۱۰