آرزوی سیاه
پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ب.ظ
8-9سال پیش که میخوندم واسه کنکور سراسری
یه روز رفتم نشستم یه گوشه ی حرم و با یه ساعت گریه و زاری خواهش کردم کمکم کنی تا هرطوری شده قبول شم
میدونستم بمونم تو خونه روزگارم سیاهه
شاید این روزامو میدیدم....یه کم عقب تر ،روزایی که تو خونه بودم و سرکارم نمیرفتم
دعاهام
جواب داد و با 2-3ماه خوندن دانشگاه فردوسی قبول شدم....رشته ای که دوست
داشتم نبود اما خب...بازم شکر خوب بود...نتایج خوبی داشت
4سال بعد با همون حال، شاید بدتر اومدم و نشستم و ازت خواستم
اگه میدونستم اینجوری میخوای جوابمو بدی هیچ وقت ازت نمیخواستم
لااقل اون موقع از مردن نمیترسیدم که هیچ آرزوشم داشتم
من اینو ازت نخواستم!!!
۹۲/۰۹/۲۱