خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

یه نصف روز شیرین

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۳۸ ب.ظ
صبح تا ظهر حرم بودم 10 رسیدم و تا نماز موندم...بعد نماز برگشتم..1 خونه بودم خیلی خوب بود..اصلا دلم نمیخواست برگردم خونه :( یه خانومی بهم شکلات داد سر سفره گفتم عصری میرم هیات.پاشدین دیدین نیستم باز نگین بی خبر رفتی.... اصلا یه تعارفم نزد این باباجان که خب وایسا خودم ببرمت :(( اینجور جاها که فقط کار خودمه باید خودم برم و بیام....حالا بماند اگه از اون طرف دیر شه کلی غرغر میکنن!!! ولی....ای بابا راستش اصلا حسش نیست راه به این طولانی اونم این وقت روز خودم پاشم برم و بیام...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۱
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.