خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

نشد

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ
به خداحافظی تلخ تو سوگند ،نشد
 که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع،ولی لبهایم
هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند ،نشد
 با چراغی همه جا گشتم وگشتم nرشهر
 هیچ کس ،هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی ،در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه ،خداوند نشد
 خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند ، که نشد
از اینکه تو رو از خودم روندم پشیمونم از اینکه زود عصبانی شدم و منتظر نشدم از خودت دفاع کنی پشیمونم تو تنها دلخوشی زندگی من بودی! تنها دلیلی که 3سال پیش حاضر شدم به خاطرش به زندگیم ادامه بدم نه خاتمه نه اینکه بگم تو بیگناه بودی و من گناهکار...نه! اگر اندازه تو نه ولی کمی کمتر از تو میتونستم گذشت کنم و نرم باشم میتونستم آرومتر باشم میتونستم شجاع تر باشم میتونستم عاقل تر باشم تو بدترین حال تنهات گذاشتم ...وقتی که نه دست نوازش پدری بود و نه آغوش گرم مادری اینم تقصیر تو بود...باید همه چیز و میگفتی من! هنوز همون ادم بد بین سابق هستم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.