خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

یه آدم لِه شده

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۵۳ ب.ظ
بالاخره تموم شد! یه روز خیلی سرد و خیس و گذروندم اول امتحان تئوری که 11سوال بود و باید 10تاشو جواب میدادیم تشریحی و عموما همون مسائلی که تو کلاس در موردش صحبت میکردیم ..یعنی تکنیکها و تمرینا بعد تکنیک ها رو یه نفر یه نفر رفتیم....تصور کن یه جای سرد روی سنگا مجبور باشی بشینی و تا دور بعد که نوبتت میشه حداقل 30-40 دقیقه میگذره..باز تا خشک میشی نوبتت میشه از ورودی که خیلی بهتر رفتم ولی اینکه چقدر برای خروجی خوب بودم بستگی به نظر مدرس و ممتحن داره استرس تکنیکا رو نداشتم فقط نگران کلاس داری بودم و بیشتر از همه هم سرما اذیتم میکرد تا وقتی ساعت شد حدود 12:30 و رفتیم استراحت بچه ها رو پله های بالا نشسته بودن و چایی میخوردن...منم کبابایی که مامان زحمتشو دیشب کشیده بود و خوردم نماز خونه نداشت.باید تو همون محیط استخر پله ی آخر (قسمت تماشاگران) نماز میخوندیم چون جو یه جوری بود که میدونستم خیلیا اهل نماز نیستن کلا و یه عده هم براشون مهم نبود شاید نمازشونو بخونن  یا نخونن و قضا بشه مردد بودم که برم بخونم یا نه! چون یه جورایی همه میدیدنت...وقتی تو همچین جوی گیر میکنی سخته بخوای انتخاب کنی که چیکار کنی! با خودم چادر و جانماز برده بودم گفتم بی خیال میرم میخونم بذار هرجور میخوان فکر کنن.... خوبم شد که خوندم چون وقتی رسیدم خونه جنازه بودم بعد یه استراحت حدود نیم ساعته رفتیم واسه آزمون کلاسداری من تو 15نفر اول بودم...بچه هایی که دیدن گفتن خوب بود کارت.خودمم سعی کردم خوب همه چیزو توضیح بدم..البته بخوای نخواب اونجا هول میشی و ممکنه یه کم پس و پیش بگی به من هماهنگی پروانه افتاد اصلا بهش فکر نکرده بودم ولی هی تو ذهنم بود که یه چیزی از پروانه شاید بهم بیافته زمان کم نیاوردم خداروشکر بچه ها اغلب زمانشون کم میومد .به خصوص اونا که باید یک دست کامل یا پای کامل و آموزش میدادن فرصتشون قبل از تموم شدن آموزشها تموم میشد به بعضیا فقط استارت یا برگشت میافتاد که اونا هم وقتشون اضافه میومد به بعضیا هم یه چیزایی افتاد که ماها فکر میکردیم کلا این یعنی چی دقیقا؟؟؟ مثل هماهنگی کرال پشت یا کرال سینه! به خصوص اولی خیلی مبهم بود تا حدود 3 تموم شد و من حسابی سرماخوردم سشوار درست حسابیم که نداره ... وقتیم اومدم بیرون دیدم هوا کمی سرده و خلاصه تا رسیدم خونه کمی لرزیدم و الان تمام بدنم درد میکنه .گوشام گرفته.و تمام علایم سرماخوردگی خفن و دارم منتظرم فردا بشه تا برو اول دندونپزشکی فک کنم تا مدتی اصلا دور و بر آب نرم...گرچه آمادگیای نجات غریق نزدیکه به هر حال خوشحالم که زود تموم شد این دوره و من آخر دوره افتادم نه مث بعضیا وسط کار
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۸
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.