خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

رقص برگ

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۸ ب.ظ

به آسانی میشکنم

همچون برگهای خشک پاییزی زیر پای رهگذران

بی صدا و آرام

سر در گریبان و فرو شده در خود

هیچ کسی نمیفهمد برگهای له شده ی زیر پا چه حسی دارند

بعضی آدمها هم همینند

سرخت میکنن..زردت میکنند..از شاخه که جدا شدی زیر پا خردت میکنند..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۳۱
سپیدار

نظرات (۲)

ایستادگی کن تا روشن بمانی شمع های افتاده،خاموش می شوند...)شاملو(
هــَر ڪـﮯ اَزمَـטּ گــُذَشـت . واســﮧ مَـטּ בَر گـُذَشـت… روפـَش شــاב و یـاבَش گــِرامــﮯ!

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.