خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

عاشقتم خدا

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۶ ق.ظ

گفتم گرفتارم خدا

گفتی که آزادت کنم

گفتم گنه کارم خدا

گفتی که عفوت میکنم

گفتم خطاکارم خدا

گفتی که میبخشم خطا

گفتم جفا کارم خدا

گفتی وفایت میدهم

گفتم صدایت میکنم

گفتی جوابت می دهم

گفتم ز پا افتاده ام

گفتی بلندت میکنم

گفتم نظر بر من نما

گفتی نگاهت میکنم

گفتم بهشتم میبری؟

گفتی ضمانت میکنم

گفتم که ادعونی بگم

گفتی اجابت میکنم

گفتم که من شرمنده ام

گفتی که پاکت میکنم

گفتم که یارم میشوی؟

گفتی رفاقت میکنم

گفتم ندارم توشه ای

گفتی عطایت میکنم

گفتم دردمندم خدا

گفتی مداوایت کنم

گفتم پناهی نی مرا

گفتی پناهت میدهم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۱
سپیدار

نظرات (۲)

انسان آگاه می داند که زندگی پیوسته در حال تغییر است؛ زندگی یعنی تغییر. تنها یک چیز همیشگی است و آن خود تغییر است.((اشو))
۲۳ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۳ مرتضی زمانی
عاقبت عشق زمینی را به عشق آسمانی باختیم
بارها این شعر رو دیدم و خوندم و تو وبلاگمم دارمش از شما بخاطر یاد آوری این شعر ممنونم
پاسخ:
:)

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.