خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

جاده ی خاموشی

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ب.ظ

رفتن را باید با سکوت آمیخت

برای رفتن نباید خداحافظی کرد..

نباید دست تکان داد

اصلا نباید گفت " میروم"

باید در سکوت راهی شد و آرام آرام رفت

همان اول جاده

یکی دوبار پشت سرت را ببین

اگر دیدی نمی آید دیگر برنگرد

فقط برو..

در سکوت برو

اینگونه کم کم دور میشوی و فراموش

مثل یک روز قبل از آمدنت!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۲
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.