خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

موج و ساحل

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ب.ظ
این ساحل مصنوعی هم برایم یاد دریا را زنده میکند یاد خاطرات الی و قدم قدم در شن فرو رفتن و رسیدن به غرق شدگی یاد زانوهایی که لرزید ... آن روز با خودم گفتم : لرزید و امروز میپرسم :لرزید؟؟؟ فاش بگویم با خودم میگویم ای کاش رفته بودم ..آنوقت میفهمیدم واقعا لرزید ؟؟؟؟؟؟ شاید تنها دل من بود که میلرزید نه زانوان تو...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۰
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.