خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

اسیر

دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ق.ظ
تمام عاشقانه ها را به اسارت برده ای
دست روی هر واژه ای که میگذارم تو قبلا تصاحبش کرده ای
انگار وازه ها هم به من زبان درازی میکنند
همه چیز این دنیا یک جور عجیبی آمدن و رفتنت را به من کنایه میزنند
درست مثل برده های نشان دار
که تمام زمین و زمان میدانند مهر پیشانیشان برای چیست..
تو همه چیز را برده ای
و آنچه باقی گذاشتی دستخورده هاییست که دیگر به کار من نمی آیند...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۷
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.