رقص شیرین
پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ق.ظ
عروسی خوبی بود
گرچه خیلی خسته بودم اما خوش گذشت
و مثل تمام عروسی های اخیر، مثل این بود که همه ی ما به تماشای چند سانس از یک فیلم سینمایی دعوت شده بودیم
زیبا ترین لحظه رقص آخر بود..رقص آخر عروس با خواهرش
طوری میان رقص یکدیگر را در آغوش کشیدند و گریستند که تمام دلم ناگهان گرفت
حسودیم شد
هنوز با خودم فکر میکنم آیا همه ی آنها که خواهر دارند اینطور هستند؟؟ جز من؟؟
چقدر خوب بود اگر چنین کسی در گوشه ای از زندگیم حضور داشت
کسی که از نبودنش سخت غمگین میشدم..
بگذریم
احتمالا مهمانی بعدی هم منزل همین تازه عروس باشد
گرچه که متاسفانه سایر دوستان و همکلاسان قدیم همکاری نکردند و فقط 3نفر در جشن شرکت داشتیم
همیشه اینجاها که میرسد میگویم امان از زن بودن..مردها چقدر سریع و راحت هماهنگ میشوند و میروند و تمام مدت هم خوش میگذرانند
ولی ما زنها....
۹۴/۱۰/۱۰