پس لرزه های یک همایش
سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ
برنامه ی مامان تموم شد
با انبوهی خستگی
و من در واپسین لحظات لباسمو تموم کردم (واجب بود!)
زیرزمینمو دادم برای درست کردن آش و کلا دودمانم بهم ریخته و فردا باید حسابی تمیزش کنم
ضمن اینکه در جریان جا به جایی لوازمات یک عدد سوسک مرده دیدم زیر یک میز چوبی کوچک ولی با رومیزی ترمه ی شیک! و در واقع میز آیینه قدی من بود
==> نتیجه ی اخلاقی: به شیک ها هم اعتمادی نیست!
خلاصه که الان کارگاه من مثل بمب زده ها شده و برای مرتب کردنش ...کاش یکی بود کمک میکرد
و بالاخره ما که از اول دیماه منتظر بودیم خبر شیم برای آمادگی تازه خبرمون کردن اونم برای همین 5شنبه!!!
یعنی عین بی برنامگی و بوووووووووووووووق ه!
اینجا ایران است و این مسائل فوق العاده عادی!
همین که قصد کردم یکی از کارامو کنسل کنم از هم اکنون تنبلیم میشه برم اونجا دیگه!
اگه میشد همه شو جایگزین میذاشتم
۹۴/۱۲/۰۴