خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

ترک

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۲۳ ب.ظ

بیا دلِ گرفته ام

دستت را بده باهم پای پنجره برویم

انگشتت را روی شیشه ی بخار گرفته بکش

مثل همیشه طرح یک لبخند

لبخندی که پشتش هزار قطره اشک آسمان است

توهم مثل آنسوی شیشه ای دلم

وقتی لبخند میزنی بغض های ترکیده ات را هیچ چشمی نمیبیند


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۰
سپیدار

نظرات (۱)

این روشیشه استخرنوشتی!؟
پاسخ:
نه شیشه استخر کثیف بود

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.