خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

روزی که پاسخ میدهی

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ب.ظ
من سکوت میکنم..تو هم مدام از بدیهای من بگو
من بغضهایم را فرو میخورم.. تو زخم زبانت را تند و تیزتر کن
من در خودم میریزم ...تو هرچه داری بر سر من بریز
تو تقصیرهای خودت را هم گردن من بیانداز
اصلا همیشه همه چیز را همینطور توجیه کن
تو هیچ وقت مقصر نیستی میدانی؟؟
تو خوبی ولی خوبی را کمی بد یادت داده اند
من صبر میکنم
برای نبودنها
برای نداشتنها
برای دریغ شدن محبتها
برای حسرتها
برای همه ی آنچه که همیشه برایم شعر و کتاب و قصه و فیلم باقی ماند..

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۱
سپیدار

نظرات (۱)

واسه منم ماکارونی باقی ماند!!

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.