خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دسته گل جدید

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ق.ظ
عرضم به حضور انورتون که عید دیدنیا تقریبا تموم شد
یعنی اونجاهایی که من مجبور بودم خانواده رو برای رفتن همراهی کنم تمومه اوناییم که میخواستن بیان خونه ی مارو آباد کنن تقریبا اومدن همه
بنده هم دیروز یه حرکت جالب انگیز زدم و تصمیم گرفتم ویندوز عوض کنمممممممم :))))
عاقا ما سی دی رو گذاشتیم...همه چی خوب پیش میرفت ... ویندوز قبلیم فرمت شد...ویندوز جدید شروع به نصب شد.رفت و رفت و رفت ...یهوع!!!!! دیگه نرفت :|
هرکاری کردم دیگه نرفتتتتت که نرفتتتت :|
هیچی دیگه موند که برم سی دی جدید بگیرم :/
امروز جاتون خالی رفتیم حرم ..چقده شلوووووووووغ
تو صحن دوری زدیم و پنجره ی فولاد و چند دقیقه ای جلوش ایستادیم..ولی آفتاب بود و حسابی گرمم شده بود و سردردم که هدیه این فصله از همون اول که بیرون اومدیم شروع شد...
خلاصه دوری زدیم و اومدیم بیرون
مامان جان با یه پیشنهاد منو بسی شرمسار کرد...رفتیم و برام عیدی گرفت
بعدم باز پیاده روی تا محل خرید سی دی مورد نظر ویندوز
و اینطوری شد که ما نزدیک 3رسیدیم خونه و نهار و زدیم اونم در حالی که معده جان داشت سوراخ میشد :/
با خودم فک کردم کاش دوتا دونات لااقل میگرفتم تو راه
راستی شما همه میدونین دونات چیه؟؟؟ چن روز پیش یکی گفت مخصوص مشهده و خیلی جاهای دیگه اصن نمیدونن چیه :|



پ.ن:
2کیلو اضافه وزن!!!
1کیلو از مسافرت تبریز و اصرار های عمه جان برای ریختن انواع خوردنی به معده ی ما و یک کیلو هم نتیجه ی این عید دیدنیای بیخود و تعارفات خسته کننده اس




پ.ن:
برای خودم مدتیه که خیلی متاسفم..حال و حوصله ی حرم رفتنم ندارم..چند بار اخیر اگه رودرواسی مامانم و کارای دیگم نبود نمیرفتم...انگار یهو بعد کلی عجز و ناله سرد شدم!! اب سردی که ریختن روم و منو برای همیشه به سکوت فرو برد...وقتی میرم دیگه مث سابق نیستم...اون حس ارامشو ندارم انگار...یه طوری میخوام زودتر بیام بیرون... نمیخوام اینطور باشم اما انگار از تمام این شهر بیزارم..از تمام در و دیوار و آدمهاش.. نمیدونم چرا ولی دلم میخواد از اینجا کوچ کنم
شاید روزی رفتم و پشیمون شدم..شاید روزی رسید که حسرت اینجا بودن و خوردم..

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۸
سپیدار

نظرات (۶)

خب
لاقل تو کرج و تهران میدونیم چیه
دونات داریم
تازه دونات رضوی هم میاد اینجا یه جاییو میشناسم من همیشه میرم  از اونجا میخرم صبح به صبح تولید دونات مشهدو با هواپیماهایی که میان میفرستن اینجا
در مورد اضافه وزن باس بگم چیز بدی هم نیست باهاش کنار خواهید اومد و بعد از مدتی خودش میره خونشون
و اما در مورد مطلب آخر باید بگم ماهی تا زمانی که توی آبه درکی از محیط اطراف نداره ولی وقتی از آب بندازیش بیرون تازه میفهمه که چی شده
حالا یه وقتی ان شاء الله در آینده نه چندان دور کوچ میکنید میایید کرج و تهران اون جایگاه و پایگاهتون هم تو مشهد از دست میدین بعد کلی خرج میکنید برای اینکه یه شب بیشتر تو حرم بمونید
:)
پاسخ:
اتفاقا گفتن تهرانیا اصن نمیدونن چیه :)) برا همین صادرات تهران از مشهد به تهران داریم :)))
نه نه کنار نمیام افسرده میشم :/ ولی خب به محض شروع شدن کار دوباره برمیگرده

همینطوره آدم تا نعمتی و داره قدر نمیدونه .تهران و کرج که نه حقیقتا اونجاهارو دوست ندارم ترجیح میدم کوچ کنم یه جایی خلوت تر از اینجا نه شلوغ تر :/
توچه گیری دادی به این ویندوز بدبخت پدرشو دراوردی هرروز هرروز.
زیارت قبول.
عیدی چی برات مامان جانت؟
پاسخ:
گیر چیه خب لازمه دیگه لابد
مث آدما که باید برن حموم :/ قانع شدی؟؟ :))
مرسی
ساااااااعت :)
۰۸ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۰ عم قزی جون ツ
باید قفل بزنم ب ویندوزت!
بیکار میشی میزنی میپوکونیش :دی

نگفتی مامانت عیدی چی خریدااا :دی

همه با هم بخونید...
توپولویم توپولو ، صورتم مث هلوووو...
:))))))))


چن روز پیش داشتم بهش فکر میکردم! اینکه اگه این بار بیاممشهد دوباره مث قبلم ؟ولی فک نکنم..
پاسخ:
خخخ ای بابا یه ویندوز ببین چه جوری ادمو بدنام میکنه هاا
ساااهَت D:

:)))))))))
هوم .چرا خو :/
عه کامنت دیشبم کو!؟
زیارت قبول.واسه دل شکشتگان هم دعاکنیدلطفا.

پاسخ:
نمیدونم والا
ممنون.چشم.البته دلشکستگان باید برا ما دعا کنن
2not شهرستان نیست ولی چرا تهران دم مترو میفروشن
2not همون ورود ممنوع نیست؟ مثلا تو نیاید:)
ای بابا باغ ات آباد انگوری! انقدر هله هوله تو عید خوردم گلاب به روت از درون ویران شدم!
تا مهمون میاد باید باهاش همراهی کنی انگار خودش تنهایی نمی تونه تخمه بخوره چربیم زده بالا شکم زده جلو بلیط استخر شده 7500! دیشب رفتم استخر  یاد حرفت افتادم که بی لباس ممکنه برگردم دیدم کاپشنم 140 هزار می ارزه با 7500 بلیط اصلا صرف نمیکنه اگه 2000 بود شاید ریکس می کردم آره ریکس! هیچی سر خرو کج کردم پیاده برگشتم%)
بار آخر کی بود رفتم حرم نمی دونم چیزی یادم نمیاد شما هم سعی کن اینجوری باشی;)
ولی روی طرح هجرت فکر کن خوبه!

پاسخ:
:)))))))
ورود ممنوع :)))) خخخخ
کدوم تو؟؟ تو دونات؟؟؟ :))))))))))
خوب کردی ولش کن تو خونه ورزش کن (نه که من خودم تو خونه خیلی ورزش میکنم الان P: )
باشع ازین به بعد
من که خیلی فک میکنم ولی فکر من زیاد نتیجه ای در بر نداره
منظورم رو بذار شفاف سازی کنم می خوام بگم شما زیارتی که رفتی رو فراموش کن و به اون دل نبند و همیشه خودت رو محتاج اون ضریح بدون
زیاد تشریفات بکار بردن باعث دل زده شدن میشه همون که توصیه معصومین هیت که سریع زیارت انجام بشه و از حرم خارج شد تا تکراری نشه به نظرم بهترینه
 ما رو هم یاد کن واقعا یادم نمیاد دقیقا پیارسال اومدم چجور زیارتی کردم خودم که نتونستم اون معنویت رو حفظ کنم واسه همین اونجا تو سخنرانی حرم گفتن از خدا بخواهید ثواب زیارات را محفوظ بداره تا با گناهان بعدی از بین نره
چهارشنبه ها میری زیارت التماس دعا
پاسخ:
آهان
مرسی خیلی عالی بود
آره خودم معمولا همینطوریم ولی وقتی مامان باهام میاد واقعا حوصلم سر میره!! کم کم یه ساعت میشینه
ان شاالله

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.