جبرانی های یک موجود بداخلاق
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۵۴ ب.ظ
فرقی نمیکند بهار باشد و هوای دل انگیز و مست کننده اش با رگبارهای گاه و بیگاه
تابستان باشد و گرمای دامنش
پاییز باشد و آسمان دلگیرش
یا زمستان باشد و قدمهای سنگین و سردش
دلتنگ که باشی دلگیر هم میشوی..
آدمها خوب بلدند زخمهایت را نمکین کنند
ولی کاش بقیه هم میفهمیدن وقتی میگی حوصله ندارم!! دیگه سر به سرت نذارن..بذارنت به حال خودت بمونی نه اینکه پاپیچت بشن و باعث بشن حرفایی بزنی یا کارایی بکنی که نمیخوای و نباید!
و متقابلا هم چیزایی بشنوی که روحتو آزرده تر کنه
به هر حال امروز جبران مافات میکنیم..تولد ددی جانه که الان خودش نیست و شب ساعتهای 8-9میاد..مامی پیشنهاد داد کیک درست کنیم و منم به بچه ها گفتم شب بیان و به مامانم گفتم یه شام ساده در حد یه سوپ و کوکو درست میکنیم
باید برم ژله هم بگیرم و تنها ژله ای که بلدم و درست کنم :))
از طرفیم هماهنگ کردم خواهرم کادوی مامی رو که دست جمعی خریدیم براش بیاره امشب و روز مادر و تولد ددی رو یکی کنیم
به مامی قول دادم عصری با بنزم میبرمش بیرون کمی به گشت و البته رسیدن به یکسری کارها و خریدها کوچک تولدی ..سر قولم هستم اما نمیدونم این هوای گرفته و ابری تا کی ادامه داره؟؟!!
البته اول پیشنهاد مامی بود! انگار اون بهتر میدونه که کمی بیرون رفتن و دور زدن با قرقی هم میتونه حال و هوای منو عوض کنه
همه ی اینها یهویی شد
از اینترنت یه عالم فریم عکس گرفتم..اول قصدم فقط درست کردن عکسای بچه ها بود که بذاریم روی میز بعد دیدم خیلی از عکسارو میشه با اینا قشنگ کرد..مخصوصا یه عکس از مامان و بابا که پارسال گرفتم ازشون و خیلی عالی شده..کاش دیروز آماده میشد و میدادم برای چاپ اونوقت امروز میگرفتمشون...
اول دنبای پسوند پی اس دی بودم که لایه باز باشن و ...خیلی قشنگ بودن ولی حجماشون بالا بود..یهو به ذهن فعالم رسید پی ان جی هم بگیرم خوبه..خلاصه 6-7تایی آماده کردم که چندتاش مخصوص اتاق خودمه
یه دیوار خالی تو اتاقم اختصاص به عکسا داره..اینارو هم میتونم اضافه کنم بهشون
در حین فعالیت فوق جذاب ظرف شویی به این فکر میکردم که برنامه های امسالمو بنویسم..همه که نه ولی 2-3تاشو ثبت کنم ببینم میشه یا نه..اولیش که قرارشو با چند نفر از جمله سمیرا (دیشب) و دوتا همکارام از خیلی وقت پیش ریختم یه کلاس بانشاطه که قبلنم یه بار گفتم..صرفا برای اینکه یکم روحمون شاد شه و بخندیم دور هم..
بعدیش دوتا کار که خیلی دوست دارم کلاس برم و یاد بگیرم یکی خطاطی و خوشنویسی با خودکار و قلمه و یکیم موسیقی
دومی رو بعید میدونم ولی خب باید دید چی میشه
دارم خودمو عادت میدم به چرتای یه ربعی در طول روز که بعد از باز شدن استخرم خیلی به کارم میاد چون دیگه وقت استراحت نداریم
بیشتر از این مقدارم خوب نیست البته من که به شدت سر درد میشم
بعضی آدما قبلا بودن ولی حالا دیگه نیستن..یعنی اینجا نیستن..همسایه های بلاگفا..که دیگه مدتهاست خبری ازشون تو این دنیای مجازی!! نیست..دلم میخواد بدونم کجان و چیکار میکنن؟؟
مثل مریم ♥
هنوزم بلاگفا انگار جای دیگه ای بود...
http://khodenashenakhteh.blogfa.com/
البته شاید قبل از هجوم لاین و وی چت و وایبر و تلگرام..
۹۵/۰۱/۱۰