خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

آفتابِ عینکی

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ
امان از آنچه مرا خیابان به خیابان راه برد

گرم و شلوغ

و آخر سر هم دست خالی اما...اما نه ناراحت!

شاید تمام شهر را وجب به وجب بگردم

شاید تو هرگز این را ندانی

شاید حتی دیر شود..

اما دلم میگوید هرچه پنهان تر ، زیباتر

هنوز نمیدانم نامش چیست و برای کیست آنچه مرا سرگردان خیابانهای شهر میکند

اما خدا نکند که دیر شود

خدا نکند...



دسته ی عینکم پیچش نمیدونم کجا و کی افتادو من متوجه نشدم!
یک آن دیدم دسته از عینک جدا تو دستمه..
حالا تو این روزا که خورشید بیشتر از همیشه خودنمایی میکنه بدون عینک فقط باید سر به زیر راه برم
جالبه هر بار تو ذهنم میگم "باید یه عینک جدید بگیرم" همون موقع یه بلایی سر عینکم میاد!
انگار ناگهان حسادت میکنن
حالا باید یه عینک تیره تر بخرم..
گفتم هنوز خیلی از آدرسایی که لازم دارم برای رفت و آمد با ماشین بلد نیستم
دیشب با گوگل مپ مسیر رفت و پیدا کردم و برای تغییر مسیری که ناگهان پیش اومد هم با همون برنامه راهمو پیدا کردم
بالاخره تکنولوژی به درد خورد P:
حرم و دفتر وجوهات شرعی..نمیدونم چرا حس خوبی از رفتن به اونجا ندارم!..نه به خاطر مکانش..شاید آدماش این حسو بهت منتقل میکنن که خیلی زیاد مراقب رفتارت باش!! یا شاید اینطور توی ذهن ما شکل گرفته در طول زمان..نمیدونم
مخصوصا اتاق حسابدار که یه حاج آقای خوشگل(حقیقتا به چشم برادری میگم -_- ) نشسته و انگار باهات دعوا داره!
تاحالا حاج آقای خوشگل دیده بودین؟؟؟
شایدم چون خودش میدونه اینطوری رفتار میکنه که یه وقت گمراه نشه یا کسی و گمراه نکنه P:
هر موقع میرم حس میکنم میخواد پاشه منو بزنه!!
از ترسم به هیچ کی نگاه نمیکنم و مدام سرم پایینه -_-
و بالاخره این طلسم شکست و چند کاری که باید انجام میدادم رفتم و انجامشون دادم...مسیرهای دور و پر ترافیک و تجربه های تازه ی من در مسیر یابی و پارک (از جمله دوبل) خدایا شکرت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۵
سپیدار

نظرات (۵)

۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۷ احسان خواجه مرادی
سلام
از نرم افزار sygic استفاده کتید البته اگر گوشیتون اندرویده..مسیرخوانی هم میکنه
حاج آقای یوزارسیف!
لطفا تو قسمت تنظیمات ارسال نظر این تیک کد امنیتی رو بردارید ما عدد 5 رقمی رو هر بار تایپ نکنیم..خیر ببینی جوون
پاسخ:
سلام
امتحان میکنم .مرسی
بله .کاش میشد عکسشو بگیرم بعنوان نمونه بذارم ببینین بلکه ایمان بیارین :))
عه!! همین کارو کرده بودم که :/ باشه درستش میکنم
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۴۸ احسان خواجه مرادی
ممنون ولی هنوز دررست نشده
پاسخ:
یادم رفت :)))
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۵ خانوم رنگین کمون
درست مثل لباس های قدیمی تر که تا وقتی لباس جدید نخریدیم سالم و خوب به نظر میرسن اما به محض خریدشون حس میکنیم اونادیگه قابل پوشیدن نیستن و واقعا هم نیستن! انگار یهو پیر میشن! : دی

پاسخ:
هوم.انگار میفهمن ته دلت چی فک کردی ;)
من الان چن ساله هی میگم ک عینک افتابی بخرم اما...
این ضعیف بودن چشم من هم شده بلای جونم :(

حاجی خوشگل!!؟ :دی
حاجی مگه خوشگل هم میشه؟ :)))

راستی چرا بعضیا ک خـعـلی مومنن فک میکنن حتما باید اخمو و بداخلاق باشن؟! :/
پاسخ:
آره دیگه این شده باید ازش عکس میگرفتم :)))
من که چیزی رو دور نمیریزم وارد چرخه بازیافت میشه!
آخیش چه خوبه دیگه رمزی لازم نیست:)
پاسخ:
هوم.خوبه منم ت ابتونم دور نمیریزم
فک میکردم تا حالام نبوده :))

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.