خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دیدارِ نو- قرارِ نو

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۱ ب.ظ

خیابانهای شلوغ و پر از ترافیک و ناگهان یک وسعتِ خلوت!

نمیدانم وقتی میرسم دلگیر میشوم یا دلگیریها به یادم می آیند

مضطرب و سرگردان میروم تا جایی که انگار قرار است فقط همان جا باشم!

کمی مقابلش می ایستم..نمیدانم چرا بهت زده میشوم ..یادم نمیآید چه میخواهم..

مینشینم... بلند میشوم و دو رکعت هدیه میخوانم..تمام میشود زل میزنم به دیوار رو به رو و در افکارم غوطه ور میشوم

در بزرگ و همان کنج خلوت و مسیر کتابخانه 11 سال را پس میزند

هنوز خودم را همان گوشه میبینم..تمام گوشه های خلوت فقط برای من بود..

بیقرار و سردرگم به راه می افتم...سنگ ها را با چشمانم قدم میزنم و حرف میزنم..تو میشنوی..

تابلوی لعنتی هنوز همانجا بلندتر از همه خودنمایی میکند

میدانم عمدا نامش را به رخم میکشد

برای آخرین بار ملتماسانه اما با قلبی آرام نگاه میکنم و میروم

قول میدهم خیلی طول نکشد...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۵
سپیدار

نظرات (۱)

ای کاش خاطرات همیشه خوب می موندن نه اینکه با عوض شدن شرایط آزار دهنده باشن اینها همه به نگرش ذهن انسان بر می گرده و گرنه یک خاطره به خودی خود بد یا خوب بودنش رو تعیین نمی کنه
پاسخ:
بعضی خاطره ها ظاهر خوبی دارن ولی وقتی ناشی از یک تجربه ی تلخ باشن دیگه هیچ وقت نمیتونی خوب ببینیشون و از یادآوریشون لذت ببری

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.