پنهانی های ذهن
يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۰ ب.ظ
با کلی خوشحالی خریدامو انجام دادم...حالا که نگاه میکنم میبینم باید بیشتر وقت میذاشتم....خسته شدم
چقدم امروز مسیر اشتباهی رفتم هم موقع رفتن هم موقع برگشتن
دیروز آموزشیا شروع شدن..فعلا ترم 1 دادن به من! هرچی دیروز گفتم فردام باید تکرار کنم چون 5نفر بیشتر نبودن :/
شاگردای قبلیم که دنبال کلاس با من بودن هم ناامید شدن...خب چرا نیمه خصوصی برنمیدارین؟؟!!
خیلی جالبه که مردم ما میخوان همه چیز با کمترین قیمت و بهترین کیفیت در اختیارشون قرار بگیره!!
وقتی یکی یواشکی داره میره برا اینه که نبیننش..
دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار بابت خریدای امروز :| چقد بیخودی خوشحال شدم...مخصوصا از اینکه کاری که میخواستم و شروع و تموم میکنم...یه ناامیدی بهم هجوم آورده! و یکی که میگه: ولش کن! نمیخواد درستش کنی...ممکنه اصلا به درد نخوره...
۹۵/۰۲/۱۲
بعضی خریدها رو باید با یکی دو نفر از اعضای خانواده انجام داد
ضمنا از آموزش غافل نشید حالا هر چی میخواد باشه با جوونترها گشتن نعمتیه چون دلشون پاکه
همون کلاس شناست یا کلاس دیگه ای دارید؟