خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

چرندیات

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۳۴ ب.ظ

هوا خیلی گرم بود امروز...نمیدونم چرا حال و حوصله نداشتن...با شاگردامم کمی اخم و تخم کردم ک البته بی نتیجه ام نبود...برای اینکه خانم ..تو کار کلاسم دخالت نکنه کلا شاگردامو منع کردم که از یه جایی اون طرف تر نرن و بعد ازینم هرجا اون بود ما نقطه ی مقابلش خواهیم بود... ازینکه شاگردام میگن نمیشه لجم میگیره... دختر یکی از شاگردای قبلیمم امروز اومد خصوصی...این بود ک طولانی تو آب بودن خستم کرد...بدک نیست اما مثل اغلبشون منقبض و سفته...وسط روز طبق معمول رفتم بالا و سعی کردم با وجود سر صداها 10دقیقه لااقل بخوابم...یه آن با یه سقوط توی خواب پریدم... اگه یکم جلوتر بودم احتمالا از رو تخت پرت میشدم پایین...بعدش بلند شدم دیدم 10 دقیقه از استراحتم هنوز مونده..10 دقیقه رو درازنشست رفتم و بعدش سرحال رفتم سر شیفتم

آخر ساعت هم یه ربعی پیاده روی کردم همونجا...کلا امروز سرحال نبودم...رسیدم خونه و طبق معمول قهوه ی شنبه ها رو درست کردم و خوردیم...میخواستم برم پایین به کارام برسم اما حسش نیومد....امرخیریم ک روانه ی منزل دوست کردیم ظاهرا به دل نشسته ...امیدوارم ادامه پیدا کنه...فردا با همکاران گرامی قرار باغ داریم...امیدوارم خوش بگذره

میخواستم مامیم بیاد که نشد...نمیدونم چرا هی به این خانم..باید نه بگم! البته اینبار غیر مستقیم بود و اصلا هم پیگیری نکردم...نمیذارم کسی زیادی خودشو بهم نزدیک کنه تجارب گذشته رو فراموش نکردم

بخشیدن آدما معنیش این نیست ک هیچ اتفاقی نیافتاده! و دلیلی نداره به آدما مدام خدمات بدیم...

چقد پرت و پلا نوشتم..

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۵
سپیدار

نظرات (۴)

قرقی سلام
:|
فقط این به ذهنم رسید بعد خوندن این متن

پاسخ:
آخی :|
تمام مدت تو فکر قرقیم بودم باید ببرمش سرویس :| 
دستت درد نکنه.سلامتو بهش میرسونم :|
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۳۴ احسان خواجه مرادی
خداقوت
پاسخ:
موچکرم
یاد خودم افتادم!
بار اولی ک وارد آب شدم احساس می کردم اب میخواد بیاردم بالا! نمیتونستم تو آب بمونم ( بایستم ) بعدش هم ک قرار بر شنا شد دیگه نمیتونستم رو آب بمونم!همش میرفتم ته اب :))

طفلی اون همکارت؛ زین پس باید همش مسئله فیزیک حل کنه :دی

پاسخ:
باز حس بالا موندن از به قول این شاگردا پایین افتادن!!!! خیلی بهتره

خخخ در عوض مایه دارن :)))
همیشه اول که شنا می کنم یه خستگی تو بدنمه بعد اگر تحملش کنم از اون به بعد راحت تر شنا میکنم این یه قانونه که بعد از سختی آسونی میاد:)
پاسخ:
همینطوره :)

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.