روزهای شربتی
فقط 3بار وقت کردم گلاب به روتون برم wc
بعدش 2 استراحت که اصلا وقت نشد چیزی بخورم جز ی تیکه کوکو که دوستم بهم داد اونم زورکی ..بدون نونم خوردمش و شورم بود
بعدش فک کنم 4:30 رفتم استراحت و از کوفته تبریزی مامی که دیگه سردم شده بود 3_4 لقمه ای زدم و مابقی رو دادم به استقبال کنندگان خاص چرا که چشم میکشن من کوفته تبریزی ببرم!
تمام این مدتم یعنی از 8:30 صبح تا 6 بعد از ظهر با یه شیشه شربت حاوی سکنجبین و شاطره و تخم شربتی و یک عدد سیب کوچک ک سرناجی جان آوردن سر شیفت دادن سر کردم
بعد میگن چرا چیزی نمیخوری!
خیلی جالبن بعضیا!! دوس دلرن حقوق خوووب بگیرن با کمترین کار!!! تازه هرجام اراده کردن صداشون کنن برا کار!!
اون یکی استخر ک زیاد بهش شیفت ندادن! ازونجایی ک اونجام مدتی همکار بودیم دلیلشو خوب میدونم!
اینجام ک دائم از سر و ته کارش میزنه..خیلیم شلخته اس..امروز دیگه دیدیم داره ب پای ما تموم میشه جلو سرناجی و مدیر گفتیم!
جالبه که اینجام ناز میکنه و نمیخواد دیگه بیاد!!!
من نمیدونم اصلا چرا اصرار داره بره سرکار؟؟؟؟؟
یه برنامه هم با 4عدد از همکارا ریختیم یه سفر یه هفته ای تو شهریور..خداکنه بعد از نیمه باشه ک کلاس نداشته باشیم..اسما مسابقه اس ولی ما فقط میریم حالشو ببریم خخخ خداکنه تاریخش مناسب باشه