خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

گرد همایی

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ب.ظ

بعد از مدتها یه دور همی با رفقای دوران شیرین و وقت تلف کنی دانشگاه خیلی چسبید

سرکار اینقدر گرم شده بود و افتابم افتاده بود ک ساعت آخر دیگه حالم دگرگون شد..اولش صورت و دست و پامو با آب سرد کنار محوطه شستم و نشستم دیدم دیگه نمیشه رفتم یه دوش سرد و بعدم دراز ب دراز تو اتاق ولو شدم

میخواستم برگردم سر شیفت که این همکار پرحرف درحال حاضر شدن شروع کرد به تعریف کردن از 12تا پسر عمه و عمو و چندتاییم دایی و اینا ک همه خواستگارش بودن و سرش دعوا میکردن!!!!!!! رسید به رد کردن سومی که دیگه منم دیدم بخواد ادامه بده شیفت آقایونم باید همونجا بشینم و قصه گوش بدم!! این بود که یه جوری کاتش کردم و د فرار سر شیفت

خدایا ببخشیدا ولی واقعا موندم این دختر که مث استوانه یا به قول خودش ستون با اون وزن و قد و قواره اخلاقیم نداره و اونجا شاگرداش یکسره ازش شکایت دارن چه جوری اینهمه خاطرخواه داشته؟؟؟ 

ولی کلا هلاک اعتماد به نفسشم نه تو این موردها کلا تو همه ی موارد!! حتی سرناجیم آدم حساب نمیکنه :)) 

ما که بخیل نیستیم همینم که هیچ کی نخواستمون بازم خوشیم

یه وقتایی به شدت احساس رضایت شغلی دارم

گرچه 1ساعت از استراحتامون سر لجبازی کم شده

ولی حاضریم کم بریم اما طرفم هی فرت و فرت و بدون حساب کتاب نره استراحتو بعدشم ادعا کنه اصلا خسته نمیشه!!

شام خونه دوستم جاتون خالی 2ظرف اسپاگتی و یه تیکه کیک مرغ با یه جام دسر ژله بستنی خوردم (چند لقمه صبحانه عجله ای خورده بودم و چند لقمه ام نون پنیر ساعت 2) جاتون خالی خوشمزه بود ولی هنوزم حس گشنگی دارم :/

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۴
سپیدار

نظرات (۳)

سلام عالی
پاسخ:
علیک سلام
بله خیلی عالی
۲۴ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۹ سعید یگانه (جاوید)
هزارماشالله. بزنم به تخته
میگم احیاناً اون دوستتون که هنوز زنده س؟
نخوردینش که؟؟؟
البته محض احتیاط پرسیدم
:-)
پاسخ:
نه دیگه خوردنی زیاد بود
دو فنجونم نسکافه خوردم از راه رسیدم
گوشت بشه به جونم
خب فامیلشون هم مثل خودشونن به هم حس مشترک دارن میرن خواستگاری
راستی مورد خودت چی شد؟ مگه نگفتی خوبه و کار داره؟ =:O 
پاسخ:
نه بابا این میگفت همه شون دهاتی و روستایین و این حرفا :/ البته خودشونم هستن
والا چندین بار زنگ زدن که فلان موقع میاد... دیگه فک کنم خودشونم روشون نمیشه زنگ بزنن :))

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.