خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

فصل پادشاهی

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ق.ظ


پاییز می آید که یک چیزهایی را بی اختیار به قلبت بریزد

چیزهایی از جنس دلتنگی 

با طعم خاطراتی مثل طعم قهوه

تلخ اما دوست داشتنی و دلچسب

پر از حس ناب 

پر از کودکی 

در کوچه پس کوچه های رسیدن به مدرسه

غروبهای نزدیک و طلوع های دور

پاییز برای من هنوز هم همان نیمکت خالی پارک میماند

همانجا که تنها پشت به خورشید مینشستم

هنوز هم روی همان نیمکت نشسته ام 

و منتظر معجزه ی پاییزم

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۱
سپیدار

نظرات (۳)

۰۱ مهر ۹۵ ، ۱۰:۱۸ فاطیما کیان
من عاشق پاییزم , پاییزت مبارک 
پاسخ:
:)
و چه زیبا هستند خرگوشانی که در بهار شکوفه میدهند...

ولی خوب نوشتیدا ادامه بدید شعرهاتون قشنگه...
پاسخ:
خدا خرگوشاتونو شفا بده -_-

بله قشنگه ممنون ولی من ب اینا نمیگم شعر استاد
تهران کسیو ندارید؟ اگر کسی هست بگید آدرس بدم بیاد یه فصل منو بزنه شما دلت خنک شه!


پاسخ:
چرا داریم زیادم داریم رزمی کارم هستن اتفاقا بینشون
من اهل گذشت و بخششم نه انتقام. برین خدارو شکر کنین

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.