در کش و قوس پاییز
دومین روز پیاده روی.. نیم ساعت رفتیم عقب تر
امروز فهمیدیم تو محاسباتمون اشتباه کردیم و هر دور پارک 35 دقیقه طول میکشه نه 20 دقیقه!
بعدشم قرقی جان و باتفاق آقای پدر بردیم جهت 2-3تا گندی ک تعمیرگاه قبلی رو ماشین زده بود و ی مورد دیگه..خیلی معطل شدیم اما به هر حال اونی ک میخواستم شد اصلا بردن اون دو جای قبلیم اشتباه محض بود ولی دیگه تجربه شد..
شاگرد ....ام (فوش) دیشب میگه 4جلسه ی باقی باشه آذر ب بعد ک سرم خلوت میشه و بعدم کلا میخوام ادامه بدم..میخواستم خودمو بزنم ولی خب خود زنی فایده نداشت! گفتم بیخود امروز و 5شنبه رو میای دو شیفت میمونی هردومون راحت میشیم
در نتیجه امروز از 4 تا 7:30 در خدمت ایشونم بلکه طلسم این 10 جلسه ی لعنتی که 2ماه طول کشید بشکنه
تعمیرکار داشت رو ماشین کار میکرد دیدم از ماشین اون طرف خیابون صدای موزیک میاد!! مثل ی موزیک شاد بود با ریتم نیمه عربی..با خودم فک میکردم محرم شده دیگه لااقل صداشو بلند نکنه که! یهو دیدم توش میگه سین سین سین....و فهمیدم بعله این مداحیه نه ترانه :|
هوا ب شدت گرفته است و الانم داره نرم نرم میباره
از فردا قراره تمرین کنیم تا آذر ک اون موقع بریم مسابقه تو اصفهان من هیچ وقت نمیرفتم حتی مشهدم ک بود شرکت نمیکردم اما دیدم اصفهان با دوستا خوش میگذره :پی
بعدشم ی سر بریم شمال حال میده
البته ی نفر گفت بریم قشم خرید و دو نفرم گفتن تهران ولی من رای دوتاشونو زدم ..خرید چیه آخه ادم وقتشو دائم تو بازارا تلف کنه و اخرشم خسته و کوفته!؟ دلم میخواد ی جا بریم ک فقط خوش باشیم حتی شده 2روز!
و نکته آخر اینکه هرکاری میکنی حست ب بعضی آدما خوب بشه باز میبینی همون خباثت تو وجودشون هست همچنان و هر موقعیتی به شکلی نشونش میدن