خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

دختر و پسر من

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ

من اگه روزی دختر داشته باشم هرگز اجازه نمیدم که آدمای مختلف بیان و برن و انتخابش کنن!! و وقتشو هدر بدن با حرفای صدتا یه قاز و تعریفای توخالی و دروغ و ژستهای احمقانه تا بالاخره مجبور شه یکی شونو انتخاب کنه...به دخترم اطمینان میدم تا هر زمان که بخواد جاش تو خونه ی پدریشه..حتی تا آخر عمرش

اگر هم پسر داشته باشم راه نمیافتم تو شهر از این خونه به اون خونه مزاحمت و مثل بازار تو خونه های مردم سرک نمیکشم تا بالاخره یه عروسک (برای روزهای اول) و یک خدمتکار ( برای باقی روزها) براش انتخاب کنم..زمانی و مکانی میرم که مطمئن شده باشم میخوانش و میخواد!! نه از سر اضطرار!! 


 پ.ن:از این جلسات مزخرف خواستگاری متنفرم .اعتراف میکنم این یکی تقصیر خودم بود و تو رودرواسی قبول کردم 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۳
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.