خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

آفتاب سرد

يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۴۸ ب.ظ


ایستگاه دانشگاه پیاده میشم..از جلوی نرده ها رد میشم و خودمو میبینم که وارد دانشگاه میشه و ب طرف سرویسها میره

اون موقع ها پیاده شدن جلوی در شمالی دانشگاه و رفتن به داخلش حس خاصی داشت..یادش بخیر...حسرت گذشتن هیچ روزی رو نمیخورم چون زیبایی هر زمانی فقط برای همون موقع ،همون شرایط و همون سن و سال لذتبخشه


حرف میزنه و من با لذت برگهارو شوت میکنم...راستی که هیچ چیزی دل انگیزتر از این پیاده روی های صبحگاهی با حال و هوای پاییز نیست!

هرچقدر هم که خسته باشم باز دلیلی برای تعطیل کردنش نخواهد بود

فقط کافیه یکی پا به پات بیاد تا کمتر به ساعت نگاه کنی و اضلاع پارک و بشماری..


برگهای زرد درختا حیاط کوچیک مهری خانوم و ب یادم میاره زمانی که وقتی قدم میذاشتی تا ساق پا فرو میرفتی داخل برگا.. و پارک..همون پارک کوچیک و دنج..یه نیمکت اون کنار و کمی آفتاب سرد..با یک دنیا تنهایی دل انگیز...



بعدا نوشتتتت: بابای جوجه خروسمون رفته سفر از امشب من باید برم اسارت :))) ینی شب و با این جونور دوست داشتنی و فوق شیطون صبح کنم -_- حلالم کنین دیگه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۳
سپیدار

نظرات (۴)

گویا شماهم مثل من اعتقادی به تمیز کردن لنز دوربین ندارید :)))
پاسخ:
نه خب اینجوری عکسا خیلی هنری تر میشه اتفاقا :)))
چه عکس با شکوهی پیاده رو آب و جارو شده به مقدم پاییز برگ ریز
منم امروز رفتم سر کوچه غروب خورشید رو تماشا کنم که نور زیباش همه ابرها رو قرمز کرده بود فقط چون کوه هست غروب خورشید در افق رو نمیشه دید

پاسخ:
یه صحنه اومدی ادبی بنویسی باز یهو زدی لهش کردی :))
مگه کجاست ک کوهاش اینقد بلنده؟؟
باز؟ مگه قبلا هم بوده:-)) 
خب چهارمحال و بختیاری روی رشته کوه زاگرس قرار داره ولی در کل شهر ترک زبانیم که واسه امنیتش و پناه از سرما و وزش باد از جهت شرق و جنوب و غرب کوه داریم انگار وسط یک پرانتز هست اگر دو کیلومتر به سمت شمال بری چهار طرفش دشت هست
هیچی دیگه کی حوصله داره دم غروب دو کیلومتر بره خارج از شهر غروب خورشید رو ببینه:-/ 
پاسخ:
آره :))
ای ول چه جای خوبی.هواشم باید عالی باشه

هوا بسیار تمیزه شب که میشه آسمون سفره دلشو باز میکنه وبا ستاره هاش باهت حرف میزنه دب اکبر و دب اصغر دو تا خرس که از هم جدا نمیشن مثل اون کارتون که درباره دو تا بچه خرس بود خوشه پروین هم همیشه دل پری داره 
خلاصه اگه هوا به حد انجماد نبود رخت خوابم رو میبردم وسط حیاط پهن می کردم ولی حالا بجاش نرم افزار ستاره شناسی دارم همه شون رو تو اتاق نشون میده ولی دوست داشتم یک اتاقی داشتم که سقفش از شیشه بود و تا صبح میشد ستاره ها رو رصد کرد تا حالا چند بار هم شهاب سنگ دیدم و آرزو کردم :)
پاسخ:
وااای عجب حالی میکنین  خوشا به حالت
منم قبلنا تابستونا ک بیرون میخوابیدم ازین صحته ها میدیدم البته خرس و پروین و ایتارو تشخیصنمیدادم اما شهاب سنگا خیلی باحالن

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.