خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

نجات یافته

پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ ب.ظ

قصد انجام یه حرکتی رو داشتم و مقدماتشم انجام داده بودم

وقتی در میون گذاشتم با شخص اول!!! اول با اکراه پذیرفت و شرط و شروطی گذاشت ولی بعدش کلا مخالفت کرد..

بعدش تصمیم گرفتم این حرکت و در جهت منافع خودم ادامه بدم...موانعی پیش اومد برام ک قبلا نبود!!! و هرچیم سعی کردم بی نتجه موند حتی از یه دوست دیگه کمک خواستم و نشد... تا اینکه یه ساعت پیش حرفایی شنیدم که فهمیدم کار خطرناکی داشتم انجام میدادم بدون اینکه بدونم!! و ممکن بود دیر یا زود دردسر ساز بشه برام..همونجا به کلی قیدشو زدم 

خدایا ممنونتم که نشد 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۰۲
سپیدار

نظرات (۲)

چ قدر خوب ک از خدا برای نشدن یه چیزی ک خیرتون نبوده ممنونید .
پاسخ:
ازین موارد زیاد پیش میاد منتهی بعضیاشو آدم دیر متوجه میشه
ما که چیزی سردرنیاوردیم 
اما خداروشکر که نشده😀
پاسخ:
خودمم همین حس و داشتم بعد از بازخوانی 😂
بله خدارو شکر😆

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی