خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

چرت آبکی

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

امروز ازون روزای فوق خلوت بود


همکارای عزیرم که یکی از یکی ریلکس تر!

یکی تو دفتر بافتنی میبافت و یه ساعت اول نیومد..یکی شاگرد داشت بعدش 45 دقیقه شنا کرد و نیم ساعتم دوش و مو خشک کردنش طول کشید.یکیم تا تصمیم گرفته بود شنا کنه یا بره دندون زرشکی نیم ساعت گذشته بود در نتیجه نیم ساعت هم بعد از شروع ساعت کار رسمی شنا فرمودن! منم تک و تنها نشستم سر شیفتی که 4نفر توش بودن

ساعت 12 که شاگردم اومد و بالاخره جلسه چهارم مجبورش کردم به تنهایی وسط عمیق شنا کنه تا استرس و ترسش در حد قابل توجهی فروکش کنه و اینطور هم شد! البته قبلشم تمرین پای کرال با کش بهش دادم که خیلی خوب و موثر بود!

هم استخر خیلی خلوت بود و من حتی حوصله ی نشستن پیش هیچ کدوم از همکارا و شروع هیچ کدوم از بحثای تکراری و نداشتم و هم خوابم میومد! این بود که تو اتاق با اونهمه رفت و آمد و سر و صدا قشنننگ نیم ساعتی چرت زدم!! گرچه بینش صداهای اطرافمو میشنیدم اما خستگیم حسابی رفت.اینم جزو آپشناییه ک تو استخر شلوغ  بهم اضافه شده!


پ.ن: قصد فروش منزل و خرید یک عدد 2 یا 3 طبقه همراه با حیاط داریم! همشهریای عزیز اگر موردی میشناسن در جریان قرار بدن.با تشکر قبلی

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۵/۱۱/۱۶
سپیدار

نظرات (۳)

۱۶ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۲ رامتین کریمی
امیدوارم با ملایمت مجبور به شنا کرده باشید!چون من اصلا خاطره ی خوبی از این مجبور کردنا ندارم و همین باعث دلزدگی من از یادگیری ورزش شنا شد!
پاسخ:
بعد از اینکه از مهلرتش مطمئن شدم مجبورش کردم و البته بهش اطمینان دادم اگر بین راه موند خودمو میرسونم! 
متاسفانه شاگردایی داشتم که با چنین تجربه قبلی آموزششونو شروع کردم و برای اون دسته از همکارای بی فکرم واقعا متاسفم
پری نرم افزار دیوار رو نصب کن ..انواع خونه ها رو گذاشتن ..میتونی اونجا دنبال مورد مورد نظرتون باشی
پاسخ:
اونجارو هم دیدم چندتایی پیدا کردم حالا گفتم شاید اشنایی اینجا هم بود قصد فروش داشت D:
مربی ما که خیلی طولش داد تا رفتیم عمیق کلا واسه آموزش دیگه ای وقت نموند ولی چندماه بعد از ما جلسه چهار بود گمونم که برد عمیق
ولی با این وجود نمی دونم چرا زیاد راه نیافتادیم خلاصه وقتی نوبت عمیق شد اولین بار از عرض کنار لبه استخر رفتیم یادم نمیره چجوری خودم رو به آب و آتیش زدم تا برسم خدا رو شکر رسیدم:-)) 
نمی دونم اگه نمیرسیدم و وسط راه می موندم چه قدر یادآوری اون خاطره می تونست بد باشه چون بار اول بود ولی می دونم از ترس همین موضوع هم که شده بود خودمو رسوندم و انقدر کلا تیم به کندی پیشرفت می کرد که مربیه منو تشویق کرد که خودمو رسوندم :-} 
ولی یک سال خودم خواستم به قیمتی شده یاد بگیرم حداقل شش ماه اول که داغون بودم ولی از اون همه حس خفگی نترسیدم و هی آب استخر رفت تو شکمم:-[ 
خیلی کله خراب بودما:-P 
پاسخ:
آموزش آقایون کلا فرق میکنه خب :)))
من از جلسه سوم و چهارم که یه چیزایی یاد گرفتن کم کم میبرمشون تو عمیق که تا حلسه دهم ترسشون بریزه و عادت کنن.معمولا هم از جلسه 6 و 7 راه میافتن و دو جلسه اخر کلا وسط شنا میکنن مگه اون عده ای که زمان خیلی بیشتری نیاز دارن برای غلبه به ترسشون

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.