خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

موج دموکراسی

چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ب.ظ


🍁🍁🍁

خوش رویی هنگام رو برو شدن با مومن، بهشت را بر فرد خوش رو واجب میکند .

💕حضرت فاطمه سلام الله علیه💕


شهادت مادر بزرگوارمون سرور تمام بانوان عالم تسلیت



فردا مامان جان جایی دعوتن که البته منهم جزو مدعوین هستم اما هیچ علاقه ی درونی و بیرونی جهت حضور در مهمانی مورد نظر ندارم!

مکالمه زیر عصر امروز بین من و مادر جان:

مامان: فردا میای؟

من: میتونم نیام؟؟؟!!! (استفهام انکاری)

مامان: آره اگه دوست نداری مجبور نیستی!

من: O.o  -_- 

مامان: X (خواهرم) ساعت ۳ میره.با اونا بریم؟؟

من: من اصلا دوست ندارم برم اونجا چون... .

مامان: یعنی من تنها برم؟؟؟ :(

من: خب X هست که!!

مامان: اون مشغول کمکه :(

من: خانم Y (دوست مامی) هست 

خب باشه اونم با همکاراشه دیگه :(

من: '__'

و شب...

مامان خطاب به بابا : منو سپی میریم :)

من: -_-

دموکراسی همیشه به همین شکل بین منو مامانم در جریانه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۱
سپیدار

نظرات (۱)

۱۱ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۴۳ عَقـایِدِ یِکــ رِضــا
برای بخش اول تسلیت
بخش دوم :)
پاسخ:
:) 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.