خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

آشفته بازار خواب

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ب.ظ

روزای اولی که ناجی شده بودم خیلی استرس داشتم سر آب! شبها اغلب خواب استخر و میدیدم 

اوایل که غریق میگرفتم بعدش تا مدتی قلبم به شدت میتپید و بدنم کمی لرزش داشت

هنوزم بعد از 5 سال وقتی غریق میگیرم همون تپش شدید و همون لرزش هست فقط تو مدت زمان کمتر!

تا جاییم ک از همکارام پرسیدم اونام همینطورن!

چیزی که تغییر نکرده اینه که لحظه غرق شدنشون تا مدتها تو ذهنم میمونه!!

دلیلشم اینه که مدام فکر میکنم اگه دیر رسیده بودم چی میشد؟؟؟

ساعتهای تفریحی به ندرت اتفاقی میافته چون تا مطمئن نشیم کسی شنا بلده اجازه ی رفتن به قسمت عمیق و بهیچ عنوان نمیدیم! 

ولی تو کلاسای آموزشی زباد پیش میاد

سه شنبه ام ک جایگزین بودم یکی از شاگردام غریق شد و پریدم گرفتمش منتهی منطقه و موقعیتش بد بود واقعا! متاسفانه ناجیشونم از بس گیج بود خیلی دیر فهمید.. تصاویر این غریقا هیچ وقت از ذهنم نمیره

حرفای همکارمو نمیتونم درک کنم وقتی میگه " دو دقیقه طول میکشه تا غرق بشه پس وقت دارم که عینکمو با ارامش درارم بذارم رو صندلی، کاورمو در بیارم بذارم کنار و احیانا اگر شلوارک یا دامن هم داره اونم با ارامش بذاره کنار و بعد بپره!!!!!" 

ناجی اون ظاهر بزک کرده و آروم و بداخلاقی نیست که رو صندلی میبینین!! (گرچه که بعصیا از این شغل فقط ژست و کلاسشو یدک میکشن!) و دوست دارین با سوالای تکراری و حتی درد دل و حرفای بیخود وقتشو بگیرین! ادمی که تو این شغله کابوسای زیادی داره شبها!

خیلیامون تو خواب داد و فریاد میزنیم و با صدای خودمون بیدار میشیم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۲
سپیدار

نظرات (۲)

انصافا شغل شریفی دارید💜
پاسخ:
😘❤
حس غرق شدن مثل یک واکنش فیزیولوژی از قبل تعبیه شده تو بدنه
خیلی جاها با همین ترس از متهم اعتراف می گیرن تو سرش کیسه پارچه ای می ذارن و به پشت می خوابوننش در حال که دست و پاهاش بسته است بعد با چند تا پارچ آبی که می ریزن رو صورتش واکنش های ترس از غرق شدن تداعی میشه :/
دونستن این موضوع که هرچی دست و پا بزنی بیشتر فرو میری باعث شد تو یکی دو باری که حس غرق شدن داشتم خودمو کنترل کنم و برسون لب دیوار
اصلا دلم نمی خواست یک خاطره بد تو ذهنم حک بشه
پاسخ:
چه وحشتناک -_-

اره حس بدیه.یادمه بچه بودم استرسشو گاهی داشتم مخصوصا تا وقتی ک قدم کوتاهتر بود 

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.