خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

خود ناشناخته ی من

سپیدار درختی برگریز است که برگ‌هایش پیش از ریزش،رنگ طلائی روشن تا زرد به خود می‌گیرند
ریشه هایی بسیار قوی و نفوذگر دارند...
**********
سپیداری که به باران می پیچد
عاشق باران نیست
می خواهدمسیرآسمان راپیداکند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

یه روز بووووووق

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۷ ب.ظ

بالاخره گرما و ماه رمضون و ورزش نکردن و ... کار دستم داد

گرمازدگی و تهوع و( بوووق) و سردرد وحشتناک و رگ بی ناموس سیاتیک!

این منم که همیشه فکر میکنم درد و مریضی مال بقیه است و هیچ وقت هیچ مرگم نمیرنه 

این یه هفته آخرم خدا حسابی آفتابشو داغ کرده 

بازم شکر

هنوز نمردم ولی سخت به فکر نوشتن وصیت نامه افتادم! حساب کتاب مالیم زیاد شده باید یه جا بنویسم فردا روز تف و لعنت پشتم نباشه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۳۰
سپیدار

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.